جلسه نهم .. اعتماد(بخش اول)

ساخت وبلاگ

به نام خدا ..

جلسه نهم .. اعتماد بخش اول

خب از وقفه طولانی بین جلسات معذورم یه سری کار اتفاقی پیش اومد و درگیری مسائل دانشگا ..

اما بحث این جلسه خیلی مهمه میشه گفت مهمتر از جلسات قبل حتی بیشتر و بیشتر اعتماد بحثیه که زیاد توی زندگی روزمره ما پیش میاد یعنی به واقع ما در موقعیت های زیادی قرار می گیریم که بحث اعتماد کردن در اون شعله ور میشه اما همیشه جواب هایی که برای بحث شیرین اعتماد کردن بیان میشه جوابهایی هست که اعتماد رو به انزوا می بره یعنی بجای اینکه اعتماد تعریف بشه کاملا محو میشه و این بزرگترین اشتباه یه فرد محسوب میشه ..یعنی میتونم اینو با اطمینان کامل بگم که اعتماد یکی از مهمترین مبحث های زندگی فردیه و هرچی جلسه داشتیم تاحالا میتونه زیر سایه اعتماد سنجی حرکت خودش رو ادامه بده ..

اما از توضیحات اضافه بپرهیزیم ..شاید تاحالا واژه اعتماد رو زیاد شنیدین که میگن فلانی به فلانی بی برنامه اعتماد کرد ..!!! یا به شما بگن بی معنیه اعتماد کردن به دیگران و یه چیزهایی شبیه به این که متاسفانه زیاد هم شنیده میشه ولی من بحث اعتماد رو اینطوری شروع میکنم .. خداوند وقتی حضرت ادم را روح زندگی عطا کرد به اون اعتماد کرد و اون و همسرشون رو توی بهشت ازاد کرد .. حضرت ادم چه مشکلاتی براش پیش اومد کاری ندارم ولی بعد از اون همه مشکل و بخشش توسط خداوند بزرگ بازهم برای ادامه زندگی روی کره ی خاکی خدا به حضرت ادم اعتماد دوباره ای کرد پس این نتیجه رو میشه گرفت که خدا هم بحث اعتماد رو خیلی اهمیت میدن .. در زندگی روزمره ما ادمهای بسیاری سر راه قرار میگیرند که دارای اهمیت رابطه ای متفاوتی هستند ولی برخی افرادی هم هست که باید اعتماد بیشتری نسبت به بقیه به اونها داشت گاهی حتی گفتن اینکه به اونها اعتماد داریم کلی شادشون میکنیم اما فقط گفتن یه جمله کافیه ..؟؟؟؟ مسلما نه .. من وقتی بتونم به پدر خودم اعتماد کنم یعنی تمام اتفاقایی که قراره در زندگی بیفته را با اطمینان کامل حتی اگر اشتباه باشد رو به پدر واگذار کردم بذارین یه مثال ساده تر بزنم (مادر بیشتر وقت خودش را در منزل سپری میکنه طبیعتا همه ی ما غذا رو وظیفه ی تعریف نشده ی مادر میدونیم پس با اعتماد به اینکه مادر غذا رو سر وقت حاضر میکنه زندگی رو از پی میگیریم یعنی اینکه ما در طول روز صبحانه ناهار و شام اماده ای داریم .. ) این بدین معناست که باداشتن اعتماد به اماده بودن غذا توسط مادر داریم بقیه کارها رو خودمون انجام میدیم پس خیلی خوب میشه اگر این طرز اعتماد را در همه ی کارهای خودمون داشته باشیم مخصوصا برای کسانی که برای ما حداقل نسبت به دیگران اهمیت بیشتری دارند برای مثال .. پدر،مادر،برادر،خواهر،فرزند،دوست نزدیک،وکسانی که برای خودشمادارای اولویت هستند..البته اعتماد داشتن به شخص فقط مد نظرنیست ما ایه های قرآنی زیادی داریم مبنی بر اینکه خداوند بزرگ معنی اعتماد را با تعاریف متفاوت بیان نموده اند مثلا ایمان داشتن به خدا و وعده های او .. برای دعا کردن کافیه اعتماد زیادی که خدا نسبت به ما داره و به ما اجازه زندگی و حیات داده رو به خودش داشته باشیم دنیا رو میتونیم در دست بگیریم ..

ادم راحت نمیتونه اعتمادکنه یعنی نمیشه که راحت به هرکس اعتماد داشت ولی وقتی قانونمند عمل کنیم اعتماد داشتن خیلی شیرین خواهد بود ..

ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 17 / 1 ساعت: 13:28